ارزش گذاریپیشنهاد سردبیرتحلیل

برای اولین بار در ایران، جامع ترین ارزشگذاری لوگوهای خطوط هوایی ایران

دنیای تبلیغات- سارا ندافی- پس از آنکه برای اولین بار در ایران شیوه ارزشگذاری ستاره ای توسط دنیای تبلیغات از سینما به عالم تبلیغات وارد شد و پس ازجنبشی که در هفته های گذشته برای تحلیل و ارزشگذاری تیزرها و شعار بانکها آغاز و با استقبال و بازخوردهای بسیار زیادی مواجه شده بود، بسیاری از منتقدین و متخصصین متذکر این مهم بودند که این نا بسامانی و عدم یکپارچگی در تمامی اجزای هویت سازمانیِ  واحدهای کسب و کار، در عصر حاضر به چشم میخورد، در حدی که برخی از شرکتها حتی بعد از Branding  و Rebranding  نام تجاری خود ، ناهمگونیها و ناهنجاریی را با خود حمل میکنند که منجر به ارسال پیامهای نامتجانسی برای مخاطب میگردد، که مخابره این پیامهای ضد و نقیض در ذهن مصرف کننده بی اعتمادی خاصی را به ارمغان می آورد و در حقیقت به نوعی ضد ارزش بدل می شود.

از همین رو بر آن شدیم تا در این عرصه نیز بخش تخصصی – تحلیلی  دیگری را به کمک متخصصین این فن ایجاد نماییم تا با چالشها و گفتمانهای مطرح شده بتوانیم بستری برای نقد-بررسی- تحلیل و آموزش، فراهم کنیم که در خلال آن وجوهی از مهمترین بخش بصری هویت سازمانی یعنی  ” نشانه ” را پشتیبانی کنیم.

این اولین تجربه ایران در ارزشگذاری ستاره ای لوگوها میباشد که در آن نشانه های خطوط هوایی کشور را مورد نقد قرار داده ایم. برخی شرکتها را که نشانه های آنها قابل نقد نبودند را به دلیل حفظ وزن ارزشگذاری در این ارزشگذاری اضافه نکردیم .  به تدریج لوگوهای دیگر سازمان ها را نیز مورد بررسی قرار خواهیم داد.

شما هم همانند همیشه تحلیل ها و ستاره هایتان را در قسمت کامنت ها بیان کنید.

با منتقدین این بخش آشنا شوید و از نظرات متفاوت ایشان در خصوص برخی لوگوها لذت ببرید و دلایل ایشان را بدانید

شما هم مثل همیشه تحلیل ها و ستاره هایتان را در قسمت کامنت ها بیان کنید. با منتقدین این بخش آشنا شوید و از نظرات متفاوتشان در خصوص برخی لوگوها لذت ببرید و دلایلش را بخوانید:

با منتقدین این هفته آشنا شوید برای بزرگنمایی بر روی تصاویر کلیک نمایید
مهرداد احمدی شیخانی
سعید باباوند
زهرا پاشایی
علی جعفری
علی جعفری
ایرج میرزاعلیخانی
داریوش مختاری
ساعد مشکی
سارا ندافی
علیرضا نصرتی

جدول ارزشگذاری اساتید و کارشناسان: air line.xlsx

برخی توضیحات منتقدین و اساتید:

زهرا پاشایی: نکته مهم این است که یک سازمان هواپیمایی باید دارای هویت سازمانی باشد. آیا تمام وسایل، و طراحی‌های این شرکت‌ها هم‌سان و بر اساس رنگ و دیزاین لوگو هستند. اگر که نه ، فاجعه است. وا گر اری باید همه با هم و در کنار هم دیده شوند.

علیرضا نصرتی: بهتر است به این نکته هم اشاره کنم که در ادبیات گرافیک ما، به همه نشانه ها یا آرمها، اشتباها لوگو گفته می شود، اما به این دو در عین حال که  کارکرد و وظیفه مشترکی دارند اما تعاریفشان متفاوت است، اگر بخواهم ساده و موجز بیان کنم باید بگویم که لوگو تایپ یا همان آرم نوشتاری، خواناست. اما آرم یا نشانه، قابل خوانده شدن نیست و فرم یا مجموعه ای از فرمهای منظم یا نامنظم است. یک ایراد کلی که در بیشتر این لوگوها یا آرمها وجود دارد این است که ارتباط مناسب و درستی بین تصویر و فونت وجود ندارد، به عبارت دیگر لی اوت کارها مناسب نیست و نوشته و تصویر نتوانسته اند به شکل یک پیکره واحد در بیایند. همچنین خطوط، سطوح و فرمهای  تشکیل دهنده بعضی از این ارمها، از نظر اندازه و گستردگی با هم تناسب ندارند ودر طراحی آنها از قوانین و ضرایب طلایی که نسبت اجزا با کل را مشخص می کنند استفاده نشده است. بنا براین، ریتم چشم نواز و زیبایی در آنها به چشم نمی خورد، ریتمی که به راحتی می تواند حرکت و پرواز را القا نماید.

آسمان

مهرداد احمدی شیخانی (**):

این آرم دارای انسجام بصری خوبی است ولی برای ماندگاری در ذهن ظرفیت متوسطی دارد.

 

سعید باباوند ():

اینکه لوگو در فرم دایره محاط شده نقطه‌ی قوت حساب می‌شود اما تصویر ساده شده‌ی پرنده آنچنان کاریکاتور شده که این لوگو را بی‌ارزش می‌کند

 

زهرا پاشایی (*):

محاط کردن نشانه در قالب دایره که نماد آسمان است. شاید تنها ویژگی مثبت این نشانه باشد. در مقابل عدم ایده­پردازی و زیباشناسی در نشانه و همینطور انتخاب نشانه نوشته نامتناسب و بی ربط به نشانه و نبود انسجام در فضای مثبت و منفی (فاصله منفی در  بال پرنده) از نقاط ضعف  این نشانه است.

 

علی جعفری ():

یک طراحی خشک و بیروح و هندسی، آنقدر که آدم شک می کند که طراح، سرگرم طراحی از یک فلامینگو(!؟) تاکسیدرمی شده بوده، یا اینکه داشته با نوک چاقو، روی فلز کنده کاری میکرده! حسی از پرواز در کار نیست…یک نقش هندسی خشک و عصا قورت داده.

ایرج میرزا علیخانی (•):  

فاقد ارزش می‌باشد.

 

داریوش مختاری (•):

نشانه آسمان کپی شده از یک نشانه ضعیف ژاپنی است.

 

ساعد مشکی (*):

این نشانه برداشتی از هواپیمایی ژاپن است، بی آن‌که طراح بداند که درنا پرنده‌ی افسانه‌ای ژاپنی هاست.

 

سارا ندافی (*):

قرینه در بیقرینگی خاصی در طرح لحاظ شده که چشم را دچار چالش میکند اما از نظر حسی بیشترگویای یک سندرم عقب افتادگی میباشد تا اوج و کمال.

علیرضا نصرتی(**):

استفاده از شکل پرنده برای لوگو یا آرم یک شرکت هواپیمایی، ایده چندان بکری نیست، اما دراین آرم، نسبت به نمونه های دیگر، از فرم پرنده بهتر استفاده شده. خیلی شلوغ نیست و به همین دلیل به راحتی به ذهن سپرده می شود، اما طراح در استفاده از رنگ خلاقیت به خرج  نداده است.

 

ایران ایر

مهرداد احمدی شیخانی (****):

این نشانه از انسجام ساختاری بسیار خوبی برخوردار است و با توجه به اینکه از حافظه بصری جامعه برای ایجاد ارتباط با مخاطب حداکثر بهره را برده (تصویر پرنده‌ی افسانه‌ای هما) به حداکثر ماندگاری ذهنی مخاطب دست پیدا کرده است.

 

سعید باباوند (***):

از خوش اقبالی طراح، نام این شرکت «هواپیمایی ملی ایران» بوده که سر نام آن هما –همان پرنده‌ی اسطوره‌ای ایرانی- می‌شده. پس طراح به سراغ نقوش تخت جمشید رفته و با ساده‌سازی و بازپیرایی تصویر این پرنده لوگویی مطلوب را ساخته. البته به لحاظ فرم در پایین تن پرنده می‌شد بهتر از این عمل کرد اما در مجموع مراجعه به میراث کهن تصویری و ساده‌سازی مناسب این لوگو را در ذهن ثبت می‌کند.

زهرا پاشایی (***):

نبدون شک قابل قبول­ترین نشانه در بین نشانه­های شرکت های هواپیمایی ایران است. طراح با استفاده از نشان مرغ هما، نماد ایرانی سعی در تبعیت از فرهنگ و سنت ایرانی را داشته است. نشانه نوشته با نشانه هماهنگ است ولی در جای مناسبی قرار نگرفته است. لوگو نیاز به بازسازی اجرایی دارد.

 

علی جعفری (****):

یکی از جذاب ترین و هوشمندانه ترین لوگوهایی که دیده ام و همیشه دوستش داشته ام. فرم بصری جذاب اسب های بالدار اقتباس شده از فرسک های تخت جمشید که خلاقانه، هم ارجاعات فرهنگ و هنر بومی را در خود دارد و هم نشانه های پرواز را. اسب، سینه در باد انداخته و به سرعت به پیش می رود و فرم بالهایش، این حرکت را تشدید می کند.به زیبایی فرم اسب و بالهایش، فونت های لاتین را اضافه کنید که در عین سادگی، بخشی از گرافیک کار شده اند. متاسفانه، با همه تلاش هایی که تا کنون در طراحی و ساخت فونت های فارسی انجام گرفته، تا کنون نتوانسته ایم به زیبایی های بصری خاصی که در فونت های لاتین وجود دارد نزدیک شویم و این شاید یکی از دلایلی است که لوگوها یا آثار گرافیکی که از فونت فارسی استفاده می کنند، نمی توانند به زیبایی لوگوهایی باشند که در طراحی خود از فونت لاتین بهره گرفته اند.

ایرج میرزا علیخانی (****):

 یک نشانه با تمام تعاریف نشانه می‌باشد.

 

داریوش مختاری (****):

نشانه بسیار زیبا از عناصر هنر ایرانی.

ساعد مشکی (****):

بدون شک جزو بهترین و کامل ترین نشانه‌های هواپیمایی جهان است. نشانه‌ها ی هواپیمایی ملی سفیران کشورشان هستند، باید در کنار دیگر خطوط هوایی ملی هویت داشته باشند و هما این خصلت را به کمال دارد.

 

سارا ندافی (****):

کاملترین نماد ، برگرفته از موتیفهای اصیل ایرانی و شایسته فرهنگ ایرانی برای حضور در عرصه های بین المللی

 

علیرضا نصرتی(****):

اگر چه از زمان طراحی این آرم مدت زیادی می گذرد و نیاز به طراحی دوباره، ساده شدن و کم شدن جزییات دارد، اما همچنان زیباست. ترکیب بندی محکم، توازن و تعادل ( که در آرم یا لوگوی یک شرکت هواپیمایی بسیارمهم است) احساس پرواز و سبکی و درعین حال حس قدرت ( که بخاطر استفاده درست از یک موجود اسطوره ایست)، در این آرم وجود دارد، مزیت دیگراین کار، استفاده خوب از قابلیتهای تصویری یک افسانه یا اسطوره است که  آن را آرم مناسبی برای یک برند ملی کرده است.

ایران ایر تور

مهرداد احمدی شیخانی (***):

این نشانه هم ویژ‌گی‌های نشانه شماره ۲ را دارد و برای آنکه بتواند قرابت خود را با نشانه شماره ۲ بروز دهد موفق عمل کرده است.

 

سعید باباوند (*):

طراح نتوانسته فرم را در شکلی محاط کند و جبرا برای جبران این نقسصه کادری بیضی به دور فرم کشیده. خوشنویسی زیرعنوان هم نستعلیق ضعیفی است. تنها نکته‌ی مثبت مراجعه به سنت تصویری ایران است که البته با توجه به لوگوی شرکت هما نوعی تقلید نیز حساب می‌شود. طراح می‌توانست از فرمی متفاوت‌تر بهره بگیرد. یعنی هم به میراث کهن تصویری رجوع کند و هم از زاویه و عنصری دیگر باشد که تقلید از هما را به ذهن نیاورد. اما به هر صورت استفاده از میراث تصویری باعث شد که حداقل نمره را به آن بدهم.

زهرا پاشایی (•):

استفاده بسیار بدی از تصویر هما به تبعیت از نشانه شرکت ایران ایر به همراه اجرای بسیار بد نشانه و ناتوانی در خلاصه سازی نشانه و استفاده از خوشنویسی نستعلیق بدون رعایت اصول اولیه این خط و البته ناهماهنگ با نشانه­نوشته از ویژگی های منفی این نشانه است.

علی جعفری (*):

مقایسه دو لوگوی «ایران ایر» و «ایران ایر تور» نشان می دهد که چگونه می شود از یک سری از نشانه های یکسان استفاده کرد، اما به دو نتیجه متفاوت رسید! هر چه فرم بصری لوگوی «ایران ایر»، خالص و جذاب است، لوگوی «ایران ایر تور» از این ویژگی بی بهره است.

بالهای اسب در لوگوی «ایران ایر تور»، انگار از زیر شکم او بیرون زده اند و اگر چه قرار است که دایره/بیضی دور اسب، نشانه ای از خورشید باشد و نشان بدهد که اسب بالدار داستان ما، سرگرم عبور از مقابل خورشید است، اما به کار گیری این عناصر به شکل نامتناسب، نتیجه ای برعکس داده است، آنچنان که این اسب ناقص الخلقه(با بالهایی چسبیده به کناره های شکم اش!)در دایره ای گیر افتاده و امکان گریز ندارد. خط نستعلیقی هم که عنوان ایران ایر تور را با آن نوشته اند، در یک نگارش و ترکیب بندی معمولی، فقط تکمیل کننده محتوایی لوگوست، نه بخشی از گرافیک آن.

ایرج میرزا علیخانی ( – ):

نشانه خوبی است نه برای یک شرکت هواپیمایی.

 

داریوش مختاری (*):

مستقیم از فرهنگ و هنر قبل از اسلام استفاده شده و متاسفانه هنرمند ارزشی به آن نیفزوده است.

 

ساعد مشکی (*):

 برداشتی ضعیف از هواپیمایی هما.

 

سارا ندافی (•):

حرف جدیدی نسبت به رقبای پیشرو در بازار رقابتی خود ندارد بلکه با کپی برداری نادرست از مسیر حرکتی پیشکسوت این بازار، ضعفهای خودش را بیشتر به چشم میکشد.

 

علیرضا نصرتی():

کپی ناشیانه از روی لوگوی ایران ایر، همان فرمها و همان رنگ، فقط به جای استفاده از سر پرنده اسطوره ای هما، از کله گاوهای سرستونهای تخت جمشید استفاده شده است. یک کادر دایره هم به دورآن  کشیده شده که کاملا غیرضروری است.  

 

تابان

مهرداد احمدی شیخانی (**):

منسجم و دارای ساختار مناسبی است ولی برای ماندگاری در ذهن ظرفیت متوسطی دارد.

 

سعید باباوند (**):

فرم ساده و انتزاعی تصویر نشانه گویا و استوار است اما متاسفانه نوشته‌ی لوگو به خط نستعلیق هم تکراری است و هم از نستعلیق ضعیفی استفاده شده. جای قرار گرفتن نوشتار هم می‌بایست در سمت چپ تصویر و در اتداد فرم‌های تصویری می‌بود.

زهرا پاشایی (*):

استفاده از دایره­ی نارنجی رنگ که گرمای خورشید را تجسم میکند و همینطور دایره به معنای آسمان تنها موضوعی است که به یک شرکت هواپیمایی مربوط میشود. ایده ای تکراری آنهم با اجرای بسیار بد، ناهماهنگی نشانه نوشته با نشانه، بکاربردن فرم های تاش قلم ضعیف که گویا سه خط قرار است پرنده را تداعی کنند از مواردی است که میتوان در باب ضعف این نشانه عنوان کرد.

 

علی جعفری (*):

این لوگو، بیشتر از اینکه ایرانی به نظر برسد، به گرافیک ژاپنی نزدیک است. دایره نارنجی و آن سه خط مایل(که همچون رد ناخن گربه بر لبه دیوار به نظر می رسند) نشانه هایی از ایران ندارند. جدا از آنکه با این گرافیک و با این اسم، این لوگو بیشتر به درد ژاپن می خورد که آن را «کشور خورشید تابان» هم نامیده اند!

 

ایرج میرزا علیخانی (•):

 فاقد ارزش.

 

داریوش مختاری ():

ترکیب بندی استخوانداری ندارد.

 

ساعد مشکی ():

 از لوگوی سوم به بعد ضعف در اجرا و کپی هایی هستند که به ندرت نکته ی چشمگیری در آنها هست. در این میان ماهان از انسجام نسبی بیشتری برخوردار است.

 

سارا ندافی ():

حرفی برای گفتن ندارد بیشتر یک پیش طرح دانشجویی بوده!

 

علیرضا نصرتی():

شبیه آرم یک موسسه  یا آموزشگاه فرهنگی و-هنری است، این آرم، جذابیت وشخصیت لازم برای یک شرکت هواپیمایی را ندارد. از چنین فرمهایی  در گرافیک ایران  زیاد استفاده شده است.

 

قشم

مهرداد احمدی شیخانی (•):

ضعیف و بدون حداقلی از انسجام ساختاری است.

 

سعید باباوند ():

فرم تصویر بی‌معنا و نارساست. احتمالا طراح می‌خواسته عناصری از هواپیما را ساده‌سازی کند که به این مهم دست نیافته. نوشتار بسیار بی‌نظم و با تایپ‌فیسی بی‌اندام انجام شده.

زهرا پاشایی (*):

نشانه حرکت دارد و  مدرن است. تلاش طراح در استفاده از تایپ فیس متفاوت منتها با اجرای بسیار بد نمایان است. ایده ی لوگو بهتر از اجرای آن است. اجرا خصوصا در بخش های خطی بسیار ضعیف است. نشانه نظم و ساختار مشخصی ندارد. فاصله فضایهای منفی در نشانه برابر نیست.

 

علی جعفری ():

یکی از تخیلی ترین لوگوهایی که می شد برای یک شرکت هواپیمایی طراحی کرد که بیشتر آدم را یاد سفینه های فضایی «جنگ ستارگان» و فیلمهایی از این دست  می اندازد!

فرم بصری گیج کننده و فونت های بهم ریخته لاتین و فارسی، ملغمه ای ساخته که نه تنها آدمهای عادی، بلکه آنهایی که با مقوله گرافیک آشنا هستند را نیز، سردرگم می کند. بعید میدانم طراح این لوگو، یکی دو کتاب مربوط به گرافیک را، حتی تورق کرده باشد!

ایرج میرزا علیخانی (•):

 فاقد ارزش.

 

داریوش مختاری ():

 بقدری زشت است که جایگاهی در بین طرح ها ندارد حتی برای نقد شدن

 

ساعد مشکی ():

از لوگوی سوم به بعد ضعف در اجرا و کپی هایی هستند که به ندرت نکته ی چشمگیری در آنها هست. در این میان ماهان از انسجام نسبی بیشتری برخوردار است

 

سارا ندافی ( – ):

قطعا میتوانست با رعایت اصول طراحی و استفاده از چهارچوبها و قواعد اولیه طراحی حس یک کُنکُورد را القا نماید، اما متاسفانه کار بدون بازنگری نهایی طراح رها شده و به عنوان اثر نهایی تایید شده!

علیرضا نصرتی(•):

من فکر می کنم این آرم قرار بوده که قسمتی از بدنه یا موتورهواپیما را در کنار خورشید جنوب،( اشاره به قشم)  به تصویر بکشد اما ترکیب این فرمهای نامنظم، چندان خوشایند ازکار در نیامده است و  بیشتر شبیه موشک و سفینه فضایی شده، نوشته آن هم زیبا نیست و تناسبی با فرمهای بالا ندارد.

  کاسپین

 

مهرداد احمدی شیخانی (**):

منسجم و دارای ساختار مناسبی است ولی برای ماندگاری در ذهن ظرفیت متوسطی دارد.

سعید باباوند (**):

مراجعه به سنت تصویری سیمرغ و محاط کردن عناصر تصویر در دایره و نوشتار ساده و قرار گرفتن نوشتار در نسبت مناسب با تصویر نکات مثبت اثر هستند. اما فرم سیمرغ باید بهتر ساده‌سازی می‌شد. دو تا خط زیر سیمرغ هم به نظر اضافه می‌آیند.

زهرا پاشایی (*):

استفاده معنایی از سیمرغ که طبق اساطیر از دریاچه خزر به سمت حجار میرود،(کاسپین به معنای خزر ). گویا قصد طراح این بود که تصویری از سیمرغ ارایه دهد اما ناموفق بوده است چرا که نه تنها سیمرغ نیست بلکه هیچ پرنده ی دیگری هم نیست. دو خط آبی پایین سیمرغ چه کارکرد یا مفهومی دارند؟؟!! حتی تزیین خوبی هم نیستند. سوال اینجاست چرا اغلب نشانه ها اجرای بسیار بدی دارند؟

علی جعفری ():

شباهت لوگو های شرکت هواپیمایی «تابان» و «کاسپین» بسیار است. رنگ نارنجی و پرنده و رنگ آبی آن، اما لوگوی کاسپین، تا حدودی از «تابان» بهتر طراحی شده، اما دچار مشکلات بسیاری نیز هست. مثلا فرم گرافیکی پرنده، چندان خوب از کار در نیامده و فونت های فارسی و لاتین، با دو سایز متفاوت کار شده اند و پهنای طولی لوگو، خیلی بیشتر از حد معمول شده. می شد به فرم خلاصه تر و بهتری فکر کرد.

ایرج میرزا علیخانی (•):

فاقد ارزش.

 

داریوش مختاری ():

طراح این نشانه به نظر یک هنر جوی گرافیگ است و در حد هنرجو قابل برسی می باشد.

ساعد مشکی ():

 از لوگوی سوم به بعد ضعف در اجرا و کپی هایی هستند که به ندرت نکته ی چشمگیری در آنها هست. در این میان ماهان از انسجام نسبی بیشتری برخوردار است.

 

سارا ندافی ():

پیش طرح دانشجویی دیگر همراه با بخت و اقبال عالی!

 

علیرضا نصرتی(*):

فرم تکراری پرنده و خورشید بدون هیچ استفاده بکر و نویی، بهترین قسمت این ارم استفاده از سیمرغ است اما خوب طراحی نشده است.

  کیش

 

مهرداد احمدی شیخانی (*):

دارای ساختار محکمی نیست و ماندگاری چندانی در ذهن مخاطب ایجاد نمی‌کند.

 

سعید باباوند (*):

 استفاده از رنگ‌های گرم و فرم خورشید که گرمای کیش و همچنین قرار گیری تصویر ساده‌شده‌ی هواپیما روی خورشید که پرواز را به ذهن متبادر می‌کند بسیار خوب است. اما گرافیک اثر و ساده‌سازی فرم هواپیما و چیدمان حروف و تصویر بسیار ضعیف است.

زهرا پاشایی (•):

استفاده از روش سپیدخوانی برای درگیری ذهن مخاطب با نشانه که ناخوادگاه ادامه دایره را از پایین دنبال میکنیم، تنها ویژگی مثبت نشانه است. فاصله نشانه و نشانه نوشته فارسی و لاتین برابر نیست. باز هم ایده ای بسیار ضعیف و دم دستی و البته تکراری.

علی جعفری ():

بیشتر از آنکه به لوگو نزدیک باشد، یک فرم بصری رنگی است که جذابیت و ویژگی خاصی ندارد و شبیه اتودهایی است که هنرجویان هنرستانهای گرافیک، به عنوان تمرین های کلاسی انجام می دهند. قرار است آن خطوط بریده بریده قرمز، موج های جزیره کیش باشند که به ساحل می خورند و آن دایره زرد رنگ بزرگ هم، خورشیدی است که از دل امواج دریا، سر برآورده! خب، تمرین خوبی است، فقط یکی بگوید چه طوری این اتود ساده را با آن آب و خورشیدش، باید به پرواز و هواپیما و آسمان ربط داد؟!

ایرج میرزا علیخانی (*):

فقط بخاطر خورشید تابان می‌توان کمی به آن توجه کرد.

 

داریوش مختاری (•):

 همانند طرح ۵ از بار گرافیکی تهی می باشد.

 

ساعد مشکی ():

از لوگوی سوم به بعد ضعف در اجرا و کپی هایی هستند که به ندرت نکته ی چشمگیری در آنها هست. در این میان ماهان از انسجام نسبی بیشتری برخوردار است

 

سارا ندافی ( – ):

قطعا طراحی به شدت تحت تاثیر اداره پست بوده!

 

علیرضا نصرتی(•):

 باز هم خورشید و باز هم فرم هواپیما، با رنگهایی که بیننده را یاد جنوب می اندازد، اما این همه حجم رنگ گرم، مخصوصا زرد، در ارم یک شرکت هواپیمایی احساس امنیت و ارامش را از بین می برد. برای نوشته  زیر ارم نیز از یک فونت دم دستی و نخ نما استفاده شده است.  

 

ماهان

 

مهرداد احمدی شیخانی (*):

دارای ساختار محکمی نیست و ماندگاری چندانی در ذهن مخاطب ایجاد نمی‌کند.

 

سعید باباوند (**):

 نوشتار و تصویر و نسبت‌های برقرار شده خوب و محکم هستند اما کانسپت نشانه چندان مشخص نیست.

زهرا پاشایی (**):

با اندکی تغییر در اجرا و تایپ فارسی، نشانه ی قابل قبولی‌ست. حرکت دارد. در ذهن باقی میماند. البته که ایرادهایی هم دارد مثلا نوشته انگلیسی و فارسی هیچ سنخیتی با هم ندارند و تفکری در جهت قرار گرفتن به جا در کنار نشانه نشده است. اما کمپوزیسیون خوبی با نشانه دارند. نشانه مانند همه نشانه های بالا نیاز به بازسازی دارد.

 

علی جعفری (**):  

فرم بصری قابل قبول لوگو، در کنار همنشینی خوب فونت های لاتین و فارسی، نشان از دقت نظر طراح در استفاده از عناصر بصری کارش دارد. فرم جذاب بال ها، می تواند کلمه ماهان را در خود پنهان کرده باشد و خط نستعلیق، به خوبی با فونت لاتین و فرم خطوط منحنی بال ها، ترکیب شده است. رنگ سبز لجنی انتخاب شده به عنوان رنگ اصلی لوگو هم، می تواند بر زمینه های مختلف(کاغذهای اداری یا بدنه هواپیما) به خوبی به چشم بیاید.

 

ایرج میرزا علیخانی ( – ):

 فاقد ارزش.

 

داریوش مختاری (*):

در حد یک کار دانشجوی رشته گرافیک قابل تحلیل می باشد.

ساعد مشکی (*):  

از لوگوی سوم به بعد ضعف در اجرا و کپی هایی هستند که به ندرت نکته ی چشمگیری در آنها هست. در این میان ماهان از انسجام نسبی بیشتری برخوردار است.

 

سارا ندافی (***):

از نظر بصری بسیار ساده و گویا طراحی شده اما از نظر اجرا ، برای برقراری ارتباط حسی نیاز به چهارچوب(پایه کار) و ساختار اجرایی محکمتری دارد.

علیرضا نصرتی(**):

از فرم تکراری پرنده استفاده کرده، اما تا حدودی آن را شخصی سازی کرده است، استفاده از حرف میم، برای سر پرنده، خلاقانه است.  بالها و دم  پرنده، هم  شبیه اسلیمی است که مخاطب را به یاد ایران می اندازد. این آرم، ساده و کم جزییات است و به راحتی در ذهن می ماند.

  معراج

مهرداد احمدی شیخانی (**):

منسجم و دارای ساختار مناسبی است ولی برای ماندگاری در ذهن ظرفیت متوسطی دارد.

سعید باباوند (**):

محاط شدن فرم در دایره و نمایش مفهوم پرنده و پرواز با ساده‌ترین فرم‌ها و نوشتار ساده مشخصات خوب این اثر هستند. هرچند که نسبت فضای مثبت و منفی می‌توانست بهتر از این باشد.

زهرا پاشایی (***):

رنگهای خوبی بکار برده است. البته با توجه به فرمی که دارد بعید میدانم ایده ی تازه ای باشد به طور حتم تکراری است. عنوان به استثنای ان سه خط در امتداد j قابل قبول است و متفاوت از سایر نشانه هاست.

علی جعفری ():

از یک شرکت هواپیماییکه اسم خودش را «معراج» گذاشته، چه توقعی می توان داشت؟! آیا چون «معراج» یک کلمه با ارجاعات دینی است، پس لزوما می تواند اسم خوبی برای یک شرکت هواپیمایی باشد؟! آیا در آن شرکت وزین، هیچکس فکر نکرده که با این وضع هواپیماهای از رده خارج شده ایران، هیچکس دوست ندارد به جای رسیدن به مقصد، سر از «معراج» درآورد؟! باید به من ایرانی که خاطره های بسیاری از سقوط هواپیماها در پروازهای داخلی دارم و هر از گاهی، خبرش را در رسانه ها می شنوم، به جای دلگرمی در داشتن یک سفر ایمن و راحت، وعده رسیدن به «معراج» را می دهد؟!

من هم می توانم فکر کنم که بله، این هواپیما من را تا آسمان هفتم بالا می برد، اما از کجا می توانم اطمینان کنم که می تواند من را از آسمان هفتم، به سلامت هم پایین بیاورد؟!

لوگوی این شرکت هم، پرنده ای است در خورشید.با نام شرکت با حرف لاتین در زیر آن. اما لوگو، بیش از حد سرد و خنثی است. اگر چه قرار است با حرکت بالها، نوعی تحرک در لوگو بوجود آید، اما فرم دایره، این تحرک را به یک دور تکراری بدل می کند و انرژی آن را می گیرد.

ایرج میرزا علیخانی (•):  

فاقد ارزش.

 

داریوش مختاری (*):

همانند ماهان قابل بررسی است حرکت به سمت بالا خوب نمایش داده شده است.

ساعد مشکی (•):

از لوگوی سوم به بعد ضعف در اجرا و کپی هایی هستند که به ندرت نکته ی چشمگیری در آنها هست. در این میان ماهان از انسجام نسبی بیشتری برخوردار است.

 

سارا ندافی (**):

از نظر ایده  تصویر ،جسورانه و ساده ترسیم شده، حس عروج به چشم میخورد اما متاسفانه فرم سر پرنده به زیبایی بصری آسیب رسانده و از طرفی دایره پیرامون تصویر حس اوج را تحت تاثیر قرار داده و محدود کرده.

علیرضا نصرتی(**):

بین این لوگوها و آرمها، از همه مدرنتر است. اگر چه مستقیم به شکل پرنده و هواپیما اشاره نکرده، اما حس پرواز در آن وجود دارد و به دلیل استفاده از فرمهای ساده، به راحتی به خاطر سپرده می شود. بزرگترین مشکل این خطوط هواپیمایی، اسم آن است که مخاطب را به یاد مرگ می اندازد، انتخاب چنین اسمی برای یک شرکت هواپیمایی خیلی ناشیانه است، فکر نمیکنم کسی دوست داشته باشد سوار هواپیمایی شود که قرار است او را به معراج برساند!

 

  منتظر نظرات شما در قسمت کامنت ها هستیم…    

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 0 میانگین: 0]

سارا ندافی

دبیر سرویس نشانه

نوشته‌های مشابه

‫۱۷ دیدگاه ها

  1. جالب بود
    دیدگاه متفاوت دوستان و نگاه دقیقی که فکر میکنم برای اولین بار به اصل و پایه هویت نشانی برندها وسازمان های ایرانی صورت گرفته جالب و قابل تحسینه

  2. به نام خدا
    این جدول و این حرکت یکی از حرفه ای ترین و آموزنده ترین فعالیت هایی است که در فضای مجازی صورت گرفته است. از همه ااساتی و درست اندرکاران سایت بویژه خانم دکتر ندافی کمال تشکر را دارم. خداوند یار شما باشد

  3. با سلام
    سرکار خانم طاهره شعبانی
    واژه دانشجویی تحقیر نیست بلکه به ذهن ساده اندیش دانشجو اشاره دارد که در دوران دانشجویی همه ما آنرا تجربه کرده ایم اما دلیل تاکید این واژه در این نقد از آنرو میباشد که در طراحی یک نماد که دارای اعتبار و هویتی در سطح بین المللی است، انتظار میرود انتخابهای شایسته تری صورت بگیرد… در حقیقت اینجا بیش از طراح ، مخاطبی که اثر را برگزیده است باید مورد نقد قرار بگیرد .
    دانشجو به راحتی و خارج از آینده نگری فکر میکند و ترسیم میکند ، برای همین در طول دگردیسی که برای هنرمند اتفاق می افتد او از یک دانشجو به یک فرد حرفه ای تبدل می شود …. در پایان بلوغ و حرفه ای شدن، از ساده انگاری دور میشود و به محتوا می اندیشد… خلق میکند …ساختار میشکند و و از قرینگی پرهیز میکند و سعی در خلق ساختار جدید دارد… و برای ساختارهای خود به کهن الگوها و مفاهیم پایه به صورت مستتر تکیه میکند و از تصویر سازی در طراحی نشانه پرهیز مینماید.
    اما دوران دانشجویی دوران لمس حقیقت یک به یک میباشد که متاسفانه در کلاسهای درس اینگونه طراحیها را دانشجویان زیاد ارایه میدهند… همانطور که پیشتر گفتم انتظار میرود سازمانها انتخابهای مناسبتری در مورد طراح خود و حتی انتخاب اثر از میان طرحهای ارایه شده داشته باشند که این مهم نیزبرای آن سازمانها خود نیاز به آموزش دارد.
    با آرزوی موفقیت روز افزون برای شما

  4. ممنون از تلاش شما و تقدیر
    اما بهتر بود برای تجزیه و تحلیل از اساتید علم بازاریابی و تبلیغات بیشتر استفاده میشد تا کارشناسان صرف گرافیک. اساتیدی نظیر دکتر محمدیان ، دکتر صحت و …

  5. بهترین بخش سایت همین بخش ارزشگذاری هست البته متاسفانه به نقد دوستان هم نقد وارد هستش . اینکه بگیم : خوب است یا بد است یا فاقد ارزش به عنوان یک آدم عادی قابل قبول هستش اما وقتی نقد و ارزشگذاری هست و جایی برای طرح دلایل ، حتما باید دلایل ذکر بشه و اگر قبول میکنیم نقد کنیم باید وقت بزاریم و توضیح بدیم که چرا خوب یا چرا بد هست .
    به هر حال مممنون از اساتید منتقد و دوستان در سایت وزین دنیای تبلیغات
    تبریک برای کسب جایزه 🙂

  6. با سلام
    ضمن تشکر از حرکت ارزنده بزرگواران در نقد و تفسیر لوگو های شرکت هواپیمایی، نکته ای که در بیشتر نقد ها به چشم می خورد نگاه تک بعدی از منظر صرف هنر گرافیک به لوگو می باشد، و مفاهیم هویتی لوگو و انتقال پیام از دیدگاه بازاریابی نادیده گرفته شده است.

  7. من حس می کنم این نوع ارزش گذاری به هیچ وجه نمی تونه درست باشه . در نقد و بررسی یک اثر هنری ابتدا بایستی رویکرد نقد مشخص بشه و بعد از اون منتقد سعی کنه از دایره ی اون رویکرد بیرون نزنه ! این چیزی که حقیر اینجا مشاهده کردم صرفا” اعلام نظر دوستان و استادان بود .
    بایستی مشخص بشه که کار داره از منظر ساختار نقد میشه ، از منظر محتواست ، از منظر فرمه یا …
    خانم ندافی بزرگوار بنده مجازا” در شبکه های مختلف اجتماعی افتخار آشنایی با شما رو دارم . و با تمام ارزشی که برای این حرکتتون قائلم ، نقد جدی بر شیوه ی ارزشگذاریتون دارم
    پایدار و سرزنده باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا